این طلبه گمنام از اموات کرونایی عاقبت بخیری طلب میکند
سکینه مریخ
تدفین اموات بدون دریافت اجر و مزد

آنقدر شریف و نجیب است که حتی از گفتن نامش هم امتناع میکند و میگوید کار که برای رضای خدا باشد نباید آن را جار زد، آن وقت اجرش ضایع میشود!
این طلبه جوان اهل یکی از روستاهای اطراف قائمشهر است و به تازگی نامزد کرده و خودش میگوید اگر خدا بخواهد و کرونا مجال دهد، همین روزها بدون برگزاری مراسم عروسی (بهدلیل شیوع کرونا)، دست همسرش را میگیرد و به خانه بخت میبرد.
این طلبه جوان نخواست نامی از او برده شود، نشان از اوج تواضع و فروتنی دارد و گرچه کار ما را سخت میکند، اما در عین حال، مصاحبه را برای خوانندگان ما اندکی متفاوتتر از سایر مصاحبهها میکند.
*مصاحبه با طلبه گمنام
این طلبه جوان و داوطلب انجام مراسم تدفین جانباختگان کرونایی در گفتوگو با ریحان نیوز، با بیان اینکه عاقبتبخیریام را از خدا خواستم، اظهار میکند؛ من تنها یکی از هزاران طلبه جوانی هستم که قدم در این راه گذاشتهام و نمیخواهم با شنیدن نام من، کوچکترین بیعدالتی در حق سایر هملباسانم شود.
وی ادامه میدهد؛ آنها که بدون کوچکترین چشمداشتی، در لحظات بسیار سخت و دشوار آخرین لحظات زندگی این دنیاییِ افراد جانباخته در اثر کرونا در کنار او حضور داشته و مایه تسلای خاطر خانوادههای آن عزیزان را فراهم آوردهاند.
این طلبه گمنام با اشاره به تجربه اولش در مراسم تدفین اموات کرونایی، یادآور میشود؛ خوب به خاطر دارم، اولین بار که عازم مراسم تدفین شدم به درخواست مردی بود که همسر جوان و باردارش را بر اثر این ویروس مهلک از دست داده بود، وقتی به درب خانه ما آمد، بسیار مستاصل و پریشان بود! میگفت غم از دست دادن همسر جوان و فرزندی که در شکم داشت یک طرف، نگرانی از فضای ترس و رعب آوری که کرونا به وجود آورده بود یک طرف! میگفت:« حاج آقا به خدا اگر شما همین الان به من بگویید که نمیآیم اصلا ناراحت نمیشوم. به هر حال شرایط دشواری است و من درک میکنم.»
*به همین سادگی
وی اضافه میکند؛ اما من بدون درنگ لباس پوشیدم و فقط با یک ماسک و دستکش ساده راهی شدم، به همین سادگی! اصلا آن اوایل که کسی خودش را برای این مصیبت آماده نکرده بود! من هم اولین بار بود که با چنین موردی مواجه میشدم و از قبل برای این کار مهیا نبودم و مدتها گذشت تا با کمک تیمهای جهادی و خیرین و مردم عزیز، توانستیم برای طلبهها لباس مخصوص (همان کاور ساده) را تهیه کنیم.
این طلبه تصریح میکند؛ به هیچ وجه نگران نبودم. اولا عمر دست خدا است، دوما ما از زمانی که لباس پیغمبر (ص) را پوشیدیم با خود و خدای خود عهد کردیم که به کمک بندگان خدا بشتابیم و اگر کاری از دستمان برمیآید مضایقه نکنیم و در آن شرایط سخت، حتی اگر کوچکترین نگرانی در من بود، با دیدن چهره حزنآلود و پریشان حالی آن مرد جوان، باید بر خود مسلط میشدم و نباید او را از خودم ناامید میکردم، شاید خدا او را به درب خانه من هدایت کرده بود و جواب رد من به او میتوانست به قیمت ناامیدی او از درگاه رحمت الهی در آن شرایط دشوار روحی تمام شود.
وی همچنین اظهار میکند؛ در ابتدا مقاومتهایی برای حضور من در این دست مراسمها وجود داشت و بیشترین مقاومت هم از سوی مادر و همسرم بود، مادرم مرا به همسرم حوالت میداد و همسرم نیز مادرم را بهانه میکرد؛ اما بعد از چندین بار که با آنها صحبت کردم و اهمیت این کار را برایشان توضیح دادم، تا حد زیادی قبول کردند و فقط به گفتن اینکه خیلی مراقب باش و دست خدا به همراهت و … راضی میشدند.
*کرونا و محدودیت در حضور نزدیکان اموات در مراسم تشییع
این نیروی داوطلب و فداکار تاکید میکند؛ غربت وصف ناشدنی این عزیزان در مراسم خاکسپاری عجیب است، مستحب است که مراسم تشییع در صبح و با حضور جمع کثیری از دوستان و آشنایان و اقوام برگزار شود و دستکم چهل نفر مومن بر پیکر میت نماز گذارند؛ اما کرونا شرایط را به گونهای کرد که حتی نزدیکان میت نیز مجال حضور در مراسم را نمییافتند و بارها شده است که در هنگام خواندن نماز میت و یا انجام مراسم تدفین، صدای گریهها و نالههای همسران، فرزندان، پدر و مادرها و دوست و آشنا، مرا از خود بیخود میکرد.
وی میگوید؛ گاهی با چنان حالی مراسم را انجام میدادم که ناخودآگاه خود را در آن لحظه نزدیکترین فرد به متوفی مییافتم و از خدا میخواستم که این غربت را نوری در شب اول قبر یا پناهی در روز محشر برای او قرار دهد، در احادیث و روایاتی از ائمه معصومین (ع) آورده شده، در بعضی مواقع، بیماریها و شدائد و مصائبی که بر انسان وارد میشود مایه تزکیه نفس و پاک شدن از گناهان است.
این طلبه بیان میکند؛ بنابراین روایت و روایاتی از این دست میتوان امیدوار بود که کسانی که در اثر ابتلا به این بیماری منحوس و بیرحم جان به جان آفرین سپردهاند، رحمت خدای متعال بیشتر شامل حالشان شود و خداوند کریم از دریچه لطف به آنها نظر بیندازد.
*حضور در روستاهای اطراف
وی خاطرنشان میکند؛ آن اوایل که بهدلیل سایه سنگین ترس از کرونا، کمتر کسی جرات میکرد در چنین مراسمهایی حضور یابد، بنده بارها برای انجام مراسم تدفین و تلقین، به روستاهای اطراف و گاه شهر قائمشهر نیز میرفتم، اما کم کم که آگاهی جای خود را به ترس داد، دیگر کمتر برای انجام این مراسمها راهی روستاهای دور و نزدیک شدم.
این طلبه با بیان اینکه در کار مت این ترس سراغ همه ما میآید و خصوصا آن اوایل شیوع این بیماری که میزان اطلاعات ما از این ویروس مهلک بسیار ناچیز بود، اضافه میکند؛ این ترسها همه فضای ذهن ما را اشغال کرده و نمیگذاشت حتی سخنان درست را هم بشنویم و بدیهی بود که افرادی مثل بنده بهعنوان یک طلبه جوان کمتجربه و کمی هم جاندوست از شرکت در این مراسمها امتناع کنند.
وی ادامه میدهد؛ در مواردی با دوستان هم لباس خودم که صحبت میکردیم متوجه میشدم برخی از آنان برای انجام مراسم تدفین جانباختگان کرونایی ابا دارند و حتی برخیهایشان میگفتند اگر خودمان هم بخواهیم بیاییم خانواده اجازه نمیدهند و خب در این موارد، من با همان زبان الکن و اطلاعات جسته و گریختهای که داشتم و بیشتر با یادآوری و تمرکز بر روی همان نکته که در ابتدا عرض کردم یعنی (تکلیف ما طلبهها برای یاری مردم)، تا حدودی آنها را اقناع میکردم و بسیاری از آنها هم بعد از مدت کوتاهی، خودشان جلودار و پیشتاز شده بودند تا جایی که خودشان مروج و مبلغ حضور دیگر طلبهها برای حضور در این دست مراسمها شده بودند.
این طلبه گمنام میگوید؛ همان چهرههای غمگین و آشفته و مستاصل قبل از انجام مراسم تدفین، بعد از آن، چنان آرامش خاطری از بابت صحیح و با آبرو برگزار شدن مراسم تدفین عزیزانشان بر آنها مستولی میشد که همان تصاویر برای من بزرگترین پاداش و تشکر بود.
*کار برای اموات کرونایی بدون دریافت هیچ اجر و دستمزدی
وی عنوان میکند؛ به واقع باید بگویم این خانوادهها بسیار به بنده حقیر لطف داشتند و چنان مرا مورد عنایات خویش قرار میدادند که مرا شرمنده میکردند و در بسیاری از موارد کار به جایی میرسید که میخواستند با انواع پاداشهای مادی جبران مافات کنند، که من هرگز آنها را قبول نکردم و هنوز هم قبول نمیکنم، چون ما این کار را فقط و فقط برای رضای خدای متعال و در درجه بعدی به دلیل حس وظیفهمند، از هیچ یک از خانوادههای این عزیزان دریافت نکردهام.
این نیروی داوطلب بیان میکند؛ بارها وقتی با اصرار این عزیزان جهت گرفتن پاداش مواجه میشدم به آنها میگفتم که میتوانند برای خوشحال کردن من و شادی روح تازهگذشته عزیزشان، همان مبلغی را که برای پاداش در نظر گرفتهاند را خرج خرید ماسک و دستکش و کاور برای پرستاران و نیروهای داوطلب جهادی کنند و ارائه همین پیشنهاد نیز از سوی بنده چنان با استقبال گرم آنها مواجه میشد که مرا بیش از قبل مورد لطف و محبت خود قرار میدادند.
*آرزویم مردن با عاقبت بخیری است
وی یادآور میشود؛ در این مدت که برای این کار اقدام کردم، تنها یک خواسته از خدا داشتم و آن، اینکه در اوج عاقبت بخیری بمیرم، چراکه دامهای شیطان همواره گسترده است و ما هم جایزالخطاییم و معصوم نیستیم، سرنوشت حر (ع) و مقامی که در بهشت اعلی دارد، همواره برایم رشکبرانگیز بود و همیشه با خود میگفتم که مگر میشود کسی تا آخرین مقاطع زندگیاش، مخالف امام و مولایش حرکت کند، حتی جلوی او سینه سپر کرده و گردن فرازی کند، اما به یکباره در آخر، ورق چنان برگردد که مرگ او شهادت در راه خدا و آن هم در حالی رقم بخورد که سرش بر زانوان خون خدا، سید و سرور جوانان اهل بهشت، سیدالشهدا اباعبداللهالحسین(ع) قرار بگیرد!
این طلبه در پایان اظهار میکند؛ چه چیزی از این بالاتر که در آخرین نفسهای عمرت، خدا دستت را بگیرد گرچه عمری راه به اشتباه پیموده بوده باشی! اینکه میگویند این بیماری، تقاص گناهان بشر یا نفرین طبیعت یا دست ساخته انسان بوده، تفاوتی در حقیقت آنچه امروز به واسطه این ویروس بر سر بشریت رفته است نمیکند و فقط و فقط باید بکوشیم چنانچه خدا خواست و عمرمان به دنیا بود، زندگی ما بعد از کرونا رنگ و بوی خدایی بگیرد که به این ترتیب، هم گناهان کمتری مرتکب میشویم، هم بیشتر به خودمان و طبیعت رحم میکنیم که راز بزرگ هستی در رحم کردن و مهربانی و لطف به انسان و حیوان و نبات است و بس!
به گزارش ریحان نیوز؛ طلبه جوان داستان واقعی ما، کسی است که از همان روزهای ابتدایی شیوع کرونا پای کار انجام مراسم تدفین جانباختگان کرونایی بوده است،او ثابت کرد سن و سال واقعا عددی بیش نیست و برای آنکه مردانگیات را ثابت کنی نیازی به داشتن موهای جوگندمی و عبور سن از نیمه عمر و چند پیراهن بیشتر پاره کردن نبوده و همین که در کارهای خیر و بزرگ پیشقدم باشی یعنی مردانگی را تمام کردهای.
برچسب ها :بدون اجر و مزد ، تدفین اموات ، طلبه ، کرونا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0